ولاضرورت برندینگ سازمانی برای بعضی از شرکتها آنقدر زیاد است که گاهی مدیر آن شرکت وقت و انرژی زیادی را در شبکههای اجتماعی صرف میکند تا نظراتی که دربارهشان نوشتهشده را رصد کند. اهمیت برندینگ سازمانی وقتی روشن میشود که شرکتی هم در درون سازمان یعنی در میان کارمندان و هم در بیرون از سازمان یعنی در بین مخاطبان، اعتبار و جایگاه کسب کند. ضرورت برندسازی سازمانی مشخص میکند که هدف یک مجموعه فقط کسب سود و فروش بیشتر نیست. بلکه دستیابی به آبرویی است که ذرهذره به دست میآید.
اهمیت برندینگ سازمانی برای افراد یک سازمان
قبلاً گفته بودیم که برندینگ سازمانی، تصویری از یک شرکت است که در ذهن کارمندان، سرمایهگذاران و مشتریان آن شکلگرفته است. و به نقش این سه گروه در ساخت برندینگ سازمانی اشارهکرده بودیم. حالا در این یادداشت میخواهیم با اهمیت برندینگ سازمانی و تأثیر آن بر ذهن این سه گروه آشنا بشویم:
ضرورت برندینگ سازمانی در ارتباط با کارمندان
افرادی که درون سازمانها حضور دارند و بر شکلگیری برند یک شرکت اثر میگذارند، مدیران، کارمندان عالیرتبه و کارمندان عادی هستند. برندسازی یک شرکت برای این دسته از افراد که دستکم روزانه 8 ساعت از وقتشان را در این فضا سپری میکنند منافع بسیاری دارد.
ازجمله مهمترین آنها میتوان به افزایش بازده کاری اشاره کرد. هرچه یک سازمان تصویر مثبتتری در جامعه داشته باشد، کارمندان آن احساس بهتری نسبت به کارشان خواهند داشت و بهتبع آن بازدهیشان نیز افزایش خواهد داشت. وقتی یک شرکت ذهنیت مثبتی در جامعه از خود به جای گذاشته باشد، نیروهای شرکت به کارشان به چشم یک مسئولیت اجتماعی یا راهی برای گرهگشایی از جامعه و خدمترسانی نگاه میکنند. آنها احساس میکنند که محصول یا خدمتشان لبخند رضایت و خوشحالی را بر لب مشتریان مینشاند درنتیجه چنین احساسی رضایت از کار را بالابرده و وفاداری کارمندان به مجموعه را افزایش میدهد.
اگر مدیر یک شرکت هستید ولی جلب رضایت کارمندانتان برایتان مهم نیست، یعنی هنوز با ضرورت برندینگ سازمانی آشنا نیستید!
یکی دیگر از دلایل اهمیت برندینگ در درون شرکتها، جلب رضایت کارمندان است. کم نیستند مجموعههایی که بسیار بزرگ، مشهور و معتبرند اما کارمندان آن ناراضی و شاکی هستند. معمولا ضرورت وجود فرهنگ احترام و قدردانی، تکریم کارمندان و شفافیت و پاسخگویی نسبت به آنها درست بعد از برند شدن سازمانها بیشتر احساس میشود.
ضرورت برندینگ سازمانی برای سرمایهگذاران
ضرورت برندسازی سازمانی در بیرون از مجموعهها وقتی روشن میشود که سروکلهی سرمایهگذاران بزرگ برای خرید سهام پیدا میشود. سرمایهگذاران بزرگ روی بازیهای باخته قمار نمیکنند! آنها همیشه به دنبال کسب سود بیشتر هستند. برندی که یک شرکت از خود میسازد، میتواند صندوقهای سرمایهگذاری و افراد را به تزریق پول و آسودگی مجاب کند. خوشنامی یک سازمان، بگوومگوهای دیگران دربارهی آن، موفقیت کمپینهای تبلیغاتی همگی میتواند یک سرمایهگذار را نسبت بهدرستی انتخابش و موفقیت آن سازمان در آینده دلگرم کند.
ضرورت برندسازی سازمانی برای مدیران
هیچ مدیری محض رضای خدا دست به ساخت برند سازمانی نمیزند! تا منافعی برای یک شرکت وجود نداشته باشد، مدیران روی برند شرکتی زمان و هزینه صرف نمیکنند. یکی از بارزترین پیامدهای این اقدام را گفتیم. ورود سرمایه از طریق افراد و صندوقهای مالی بود. یکی دیگر از پیامدهای این روش جلوگیری از خروج نیروهای انسانی است.
ضرورت برندینگ سازمانی روشن میکند که پول راهحل تمام مشکلات نیست! هر شرکت برای تبدیلشدن به یک برند به کارمندانی وفادار، مدیرانی خردمند و سرمایهگذارانی دلگرم نیاز دارد!
هر مدیری ساعتهای زیادی را صرف آموزش کار به نیروهای جدید میکند. اما اگر نتواند در کارمندانش احساس تعلق و وفاداری ایجاد کند، ضرر کرده. ترتیب دادن یک فرهنگسازمانی، قدردانی از رشد و پیشرفت فردی، آموزش مهارتهای بیشتر و تشویق به کسب جایگاههای بالاتر، همگی در کارمندان شرکت احساس تعلقخاطر ایجاد کرده و جلوی خروج نیروهای مؤثر و ارزشآفرین یک مجموعه را میگیرد.
برعکس این موضوع هم صادق است. یکی از ضرورتهای ساخت برند سازمانی، ایجاد اشتیاق برای عضویت در سازمانهاست. به میزانی که برند یک سازمان مثبت، هدایتگر، آموزنده و محترمانه باشد، افراد بیشتری تمایل دارند که در آن مجموعه استخدام شوند. در ضمن برند سازمانی باعث گردآمدن نیروهای زبده و ارزشآفرین شده و سرمایهی اجتماعی شرکت را غنیتر میکند.
ضرورت برندسازی سازمانی در درون و بیرون از شرکت
وقتی از ساخت برند یک سازمان صحبت میکنیم منظورمان ایجاد مجموعهای از هویت بصری، کلامی و فرهنگی است. هویت کلامی و بصری در طول برندینگ سازمانی و توسط مشاور برندینگ انجام میشود. اما هویت فرهنگی سازمان چیزی است که مدیران یک شرکت از درون سازمان آن را شکل میدهند. بنابراین برندسازی سازمانی شامل دو بعد زیر میشود:
- ساخت برند برونسازمانی
- ساخت برند درونسازمانی
یک شرکت در مواجهه با دنیای بیرون (جامعه و مشتریان) از المانهای برونسازمانی برند خود کمک میگیرد که شامل طراحی هویت بصری و هویت کلامی است. در یادداشت 5 مزیت و 3 بازیگر اصلی برندینگ سازمانی را بشناسید! فهرستی از جزئیات آن را بیان کردهایم.
اما بخشهای درونسازمانی برند، تنها با مدیران و کارمندان آن از درون سازمان ارتباط دارد. البته سرمایهگذارانی که به مجموعه راه پیدا میکنند هم باید با فرهنگ آن شرکت آشنا شوند. همهی مناسبات کاری، قوانین نوشته و نانوشتهی شرکت، روابط انسانی میان افراد، فرهنگسازمانی را تشکیل میدهند. فرهنگ یک سازمان شبیه انجیلی است که کارمندان را مجاب میکند به آن مؤمن باشند!
جمعبندی
همانطور که در ابتدا هم گفتیم دستیابی به شهرت و ثروت تنها یکی از دلایل اهمیت برندینگ سازمانی است. شکلگیری سرمایههای معنوی و خلق گروهی از افراد ارزشآفرین که هرروز بر نام و اعتبار یک شرکت اضافه میکنند، ضرورت برندسازی شرکتی را بیشتر آشکار میکند و بیشتر سازمانها را وادار میکند که با صرف وقت و هزینه از شرکتشان یک برند خلق کنند. در حقیقت ضرورت برندینگ سازمان مانند آن پر طاووسی است که مدیران و افراد ارشد یک مجموعه را وادار به جورکشی هندوستان میکند!
1 در مورد “ضرورت برندینگ سازمانی؛ پر طاووس و جور هندوستان!”
تصویرسازی هاتون عالی و جونداره ✌🏻